'محمدبن عبدالله' در هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل در شهر 'مكه' در خانه 'عبدالله' و 'آمنه' دیده به جهان گشود و منزل آنان را پرفیض و نورانی ساخت.
از القاب ایشان 'امین، مصطفی، نبی الرحمه، نبی الامی، رسول الله، خاتمالنبیین، سید المرسلین، رسول اعظم، رسول اكرم، طه و یس' را می توان نام برد و از اسامی دیگری كه قرآن ایشان را مورد خطاب قرار داده است می توان به 'بشیر'،'نذیر'، 'سراج'،'قیاس'، 'هدی'،'مذكر'، 'مبشر'،'منیر' و 'ذكر الله' اشاره كرد.
هنگامی كه حضرت محمد(ص) متولد شد، دیدگان او از دیدار پدر محروم شد، عبدالله به هنگام بازگشت از شام (شهری در مدینه) پیش از تولد فرزند دیده از جهان فروبست.
اندكی بعد مادر حضرت محمد(ص) او را به دایه ای به نام 'حلیمه' سپرد تا در آغوش گرم زنی مهربان و پاك سرشت و در محیطی آرام و امن به دور از مكه پرورش یابد.
هنگامی كه پیامبر(ص) به سن پنج سالگی رسید، مادر وی از دایه خواست تا فرزندش را به مكه بازگرداند. پس از بازگشت فرزند، آمنه تصمیم گرفت برای دیدار آرامگاه شوهر و اقوام خویش به مدینه رود اما به هنگام بازگشت از این سفر در محلی به نام 'ابواء' جان به جان آفرین تسلیم كرد.
بنابراین حضرت محمد(ص) در سن شش سالگی غم جانكاه از دست دادن مادر را بر خود پذیرفت و از آن پس سرپرستی وی به 'عبدالمطلب' پدربزرگ ایشان واگذار شد و با درگذشت عبدالمطلب ، بعد از چندی، سرپرستی پیامبر اكرم (ص) را عموی وی 'ابوطالب' بر عهده گرفت.
او را 'محمد امین' نام نهاده شد از آنجا كه پیامبر اكرم(ص) در راستی كردار، امانت، درستی، صبر و حوصله زبانزد خاص و عام بود به گونه ای كه از آلودگی های محیط مكه بركنار و دامنش از ناپاكی بت پرستی پاك و پاكیزه و همواره مورد اعتماد همگان بود.
ابوطالب تاجر و بازرگانی مهربان بود كه همواره حضرت محمد(ص) را به همراه خویش به سفرهای تجاری خویش می برد. پیامبر(ص) در سن دوازده سالگی در سفری كه به همراه عموی خویش به شام رفته بود با راهبی مسیحی به نام 'بحیرا'برخورد كرد، وی با توجه به نشانه هایی كه در كتاب های مقدس خوانده بود با اطمینان دریافت كه این كودك همان پیغمبر خاتم است.
هنگامی كه امانت و درستی حضرت محمد(ص)زبانزد همگان شد، زن ثروتمندی از اهالی مكه به نام 'خدیجه' از طایفه قریش شیفته امانت و صداقت وی شد و با پیامبر اكرم(ص) ازدواج كرد و تمامی ثروت خویش را به او بخشید.
اندكی بعد خداوند'حضرت فاطمه(س)'را به آنان بخشید و زندگی آن دو گوهر تابناك را منور ساخت.سال ها گذشت و پیامبر(ص) هر روز در طی این سال ها برای عبادت خدای یكتا به غار 'حرا' در نزدیكی مدینه می رفت. اما روزی از روزها كه وی همانند گذشته برای عبادت به غار حرا رفته بود، فرشته وحی بر او نازل شد و فرمود:'اقرا باسم ربك الذی خلق'، این سخن، طنین آوای جبرییل بود كه با معرفی خویش به عنوان فرشته وحی، پیام تكلیف تبلیغ دین اسلام را بر عهده پیامبر گذاشت و در همان لحظه حضرت محمد(ص) راحافظ كل قرآن كریم كرد و تمام اصول دین اسلام رابه وی آموخت. از آن پس، پیامبر اكرم در سن چهل سالگی به پیامبری مبعوث شد و به فرمان خداوند رهبری انسان هایی را كه در نادانی و بت پرستی به سر می بردند به عهده گرفت و توحید، نبوت و معاد را به همگان به عنوان اصول دین معرفی كرد.
پیامبر اكرم بدنبال آزار واذیت مشركان به دستور خداوند از مكه به مدینه مهاجرت كرد و از آن پس مبدا تاریخ مسلمانان شكل گرفت و دین اسلام باوجود فراز و نشیب هایی كه طی كرد ، گسترش یافت، اگر چه حضرت در راه انجام رسالت دینی خویش سختی های بسیاری را متحمل شد و بسیار مورد آزار و اذیت كفار قرار گرفت اما به یاری همسر مهربانش خدیجه و حضرت علی(ع)، پسر عموی خویش و ابوطالب كه تا آخرین لحظه های عمر خویش با نهایت لطف و مهربانی از برادرزاده اش حمایت كرد و از هیچ چیز نهراسید، توانست این رسالت دینی را به پایان برساند.
حضرت در روزهای پایانی عمر خود، در حجه الوداع در محلی به نام 'غدیر'، 'حضرت علی(ع)' را كه همواره در تمامی جنگ ها و سختی ها دركنار ایشان و یاورشان بود را به عنوان جانشین و وصی خویش معرفی كردند.
این آخرین توصیه پیامبر به امت خود بود كه كتاب و عترت او را پاس دارند و در سایه آنها به سوی تكامل و تقوای الهی گام بردارند.
اطلاع**9128**1717